۱- آدم را از هر چه منع کنید به آن حریص‌تر می‌شود. رژیم لاغری به خاطر محروم کردن ما از خوراکی‌های دلخواه، ولع‌های سیری‌ناپذیر ایجاد می‌کند و طولی نمی‌کشد که رژیم را رها می‌کنیم، شروع به پرخوری می‌کنیم و دست از پا درازتر به نقطه اول برمی‌گردیم. رژیم یعنی محدودیت و محدودیت باعث میل و ولع بیشتر می‌شود. وقتی مثلا از پیتزای مورد علاقه‌مان چشم‌پوشی می‌کنیم یا آنقدر که دل‌مان می‌خواهد نمی‌خوریم، میل به پیتزا از وجودمان رخت برنمی‌بندد بلکه در ناخودآگاه ما و پشت پرده ذهن‌مان باقی می‌ماند و منتظر فرصت است تا به صحنه بیاید. روز بعد از بستنی دلخواه‌مان صرفنظر می‌کنیم و بستنی هم می‌رود در کنار پیتزا قرار می‌گیرد. بعد شیرینی و شکلات هم به آنها اضافه می‌شوند و به این ترتیب کم‌کم با دست خودمان یک جبهه مخالف در درون خودمان بر علیه رژیم‌مان شکل می‌گیرد. دیر یا زود یک روز می‌رسد که می‌بینیم دیگر اشتیاقی به ادامه رژیم نداریم و زنگ می‌زنیم و پیتزای مورد علاقه‌مان را سفارش می‌دهیم. در روزهای بعد هم سراغ شیرینی و بستنی که در این مدت نخورده‌ایم می‌رویم تا دلی از عزا درآوریم و چون مدتی از خوردن‌شان محروم بوده‌ایم، حرص و ولع زیادی هم نسبت به آنها پیدا کرده‌ایم که به راحتی فروکش نمی‌کند، پس در خوردن‌شان زیاده‌روی می‌کنیم و نه فقط وزن‌مان برمی‌گردد، احتمال این که بیشتر از روز اول شود هم زیاد است. همه اینها نتیجه طبیعی محدودیت‌ها و قید و بندهای رژیمی است. رژیم بهترین روش لاغری نیست. رژیم مثل زندان است و زندانی همواره به فکر فرار و رهایی از زندان است.